کد مطلب: ۵۰۲۹۳۱
۰۱ مهر ۱۴۰۲ - ۰۴:۰۰

خودم بهترین معلمم؛ کمی درباره آموزش درخانه یا هوم‌اسکولینگ

نمی‌تونم فضای مدرسه و رفتار‌های کادرش رو با پسرم تحمل کنم.» «چرا باید صبح زود بلند شه و بره سر صف وایسه

به گزارش مجله خبری نگار/الهام اسماعیلی: هر روز مراجعانی در کتابخانه دارم که برایم از مدرسه می‌گویند. «نمی‌تونم فضای مدرسه و رفتار‌های کادرش رو با پسرم تحمل کنم.» «چرا باید صبح زود بلند شه و بره سر صف وایسه.» «این درس‌ها و کتاب‌ها اصلاً به درد زندگی نمی‌خورند.» این جملات تنها بخشی از صحبت‌های مادرانی است که با اضطراب و نگرانی درباره آینده فرزندشان، خلاف جریان آموزشی کشور تصمیم گرفتند تا او را به مدرسه نفرستند. اسمش را هم گذاشته‌اند، آموزش در خانه.

دوران قرنطینه و شیوع کرونا هم به این مسأله دامن زد. والدین، خصوصاً مادر‌ها تصمیم گرفتند، به یک باره تمام نقش‌های اجتماعی را برعهده بگیرند. خودشان با ایجاد نظم، برنامه‌ریزی آموزشی، اجتماعی و تربیتی فرزندشان را انجام دهند. مادر، معلم، ناظم، راننده، هماهنگ کننده و... باشند. فرزندشان فقط با خودش و افراد معدودی که انتخاب می‌کنند، در ارتباط باشد. می‌گویند: «ما با هم گردش می‌رویم و در تمام لحظات زندگی در حال آموزش و یادگیری هستیم.» به نظرم مگر زندگی جز این است.

ما همواره در حال آموزش غیرمستقیم هستیم. از بدو تولد تا لحظه مرگ، فرق افراد با هم در این است که آیا نسبت به این آموزش آگاهی دارند یا نه؟! خانواده‌ای که فرزندش را به مدرسه نمی‌فرستد، مدام این نکته را به او یادآوری می‌کند که ما در هر کار و لحظه‌ای در حال آموزش هستیم و این تفاوت را با سایر دانش‌آموزان به او یادآور می‌شود. نکته مهم در ارتباط با این موج و تبی که در جامعه راه افتاده این است که: «ما والدین تحصیلکرده، خودمان قادریم آموزش‌های ابتدایی را به کودکمان بدهیم. او از رفتن به مدرسه بی‌نیاز است و کنترل کامل بر کودک و زندگی‌اش داریم پس خیالمان راحت است و کمترین آسیب عاطفی و اجتماعی را خواهد دید.»

اولین و مهم‌ترین نکته که شاید از آن غافل هستند این است که انسان موجودی اجتماعی است. رفتن به مهدکودک، پیش دبستان و خصوصاً مدرسه با قوانین خاص اجتماعی که برای کودک فراهم می‌کند. اولین مرحله استقلال کودک از خانواده محسوب می‌شود. کودک با رفتن به مدرسه گام مهمی در برقراری ارتباط اجتماعی و عاطفی با همسالان و افرادی غیر از خانواده و آشنایانش برداشته است. از زیر نگاه کنترلگر خانواده خارج شده و خودش برای زمان‌هایی هرچند کوتاه، اقدام به تصمیم‌گیری و گاه حل مسأله می‌کند. این کودکان به اصطلاح «هوم اسکول» قرار است در این جامعه انسانی (چه ایران، چه خارج از کشور) زندگی کنند و اصل ابتدایی زندگی در محیط‌های مختلف اجتماعی، توانایی برقراری ارتباط با همنوعان خود است. اگر این مهارت اساسی زندگی را در دوران کودکی نیاموزد و ترس از برقراری ارتباط داشته باشد، در آینده نیز دچار مشکل خواهد شد. شاید سرخوردگی اجتماعی برای او ایجاد شود.

حضور در مدرسه و داشتن یک تجربه مشترک و گاه یکسانی از آموزش، در ایجاد یک خاطره جمعی برای یک نسل سهم به سزایی دارد و سهیم نبودن در این تجربه و نداشتن خاطره، با همنسلان، احتمال منزوی شدن را برای فرد در پی خواهد داشت. پس مهم‌ترین دلیل رفتن به مدرسه حضور در میان همسالان و یادگیری مهارت‌های ارتباطی و اجتماعی است.

دومین نکته عدم تسلط والدین به مفاهیم آموزشی استاندارد است. کتاب‌های درسی را قبول ندارند و می‌خواهند مفاهیم را با استفاده از ادبیات، قصه، روایت و کار‌های عملی به کودک آموزش دهند. مگر والدین به شیوه‌های مختلف آموزشی آگاه هستند که می‌خواهند این مهم را بر عهده گیرند. یا آموزش در نظرشان امری پیش‌پا افتاده و قابل انجام توسط هر فرد است. با اینکه مدارس گاه ضعیف عمل می‌کنند و تعداد دانش‌آموزان زیاد است و معلم نمی‌تواند برای فرد به فرد آن‌ها وقت بگذارد، اما در سرفصل‌های آموزشی‌شان یک استانداردی تعریف شده که متناسب با آن تدریس می‌شود. نسبت به آموزش و پرورش انتقاد‌هایی وجود دارد، اما همین بودن از نبودنش بهتر است.

محلی برای بروز توانایی‌های فرزند و مشاهده آن از سوی افرادی غیر از خانواده است. این امر در افزایش مهارت‌های روانشناختی کودک از جمله افزایش اعتماد به نفس اثر دارد. از طرفی هوم اسکول کردن یا تحت آموزش در خانه قرار دادن فرزند در محیطی اختصاصی، او را دچار یک ویژگی با عنوان خود مرکز پنداری می‌کند که اعتماد به نفس کاذب را او ایجاد کرده و برای خانواده و اطرافیان اثرات خوبی نخواهد داشت. او همواره گمان می‌کند که فرد خاصی است. همه در خدمت او برای رسیدن به آرزو‌ها و اهدافش هستند و از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کنند. ممکن است در او خصلت پرتوقع بودن را ناخودآگاه به‌وجود آورده و برای والدین دردسر شود.

انتخاب مسیر آموزشی فرزندتان، نیاز به بررسی از جنبه‌های مختلف، چون شغل والدین، روحیه و علایق کودک، محل سکونت و... دارد و مسأله‌ای نیست که آن را بر اساس جو انتقادی نسبت به آموزش و پرورش یا مدرسه‌ها تصمیم گرفت.

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر